94/7/1
8:58 ع
چقدر زیبا و شگفت انگیز است وقتی خداوند به مکانی توجه ویژه فرموده و آن را مکان رحمات و عنایات خود می نماید. سرزمین حجاز و فلسطین دو مرکز ویژه هستند که در جای جای آن نشانه های لطف و رحمت الهی را می تواند دید:
وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کَانُواْ یُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا
و به آن گروهى که پیوسته تضعیف می شدند [بخشهاى] باختر و خاورى سرزمین [فلسطین] را که در آن برکت قرار داده بودیم به میراث عطا کردیم. (سوره مبارکه اعراف، آیه 137)
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِینَ
در حقیقت نخستین خانهاى که براى [عبادت] مردم نهاده شده همان است که در مکه است و مبارک و براى جهانیان [مایه] هدایت است. (سوره مبارکه آل عمران، آیه 96)
حجاز که به تایید بسیاری از اخبار، محل گسترش زمین، هبوط آدم و حوا به زمین، جایگاه حیات ابراهیم خلیل، نخستین مسلمان تاریخ و پدر تمام ادیان ابراهیمی و محل تولد، حیات و ممات پیامبر خاتم (ص) و جایگاه طلوع و گسترش دین مبین اسلام است و جای جایش مملوء از برکات و نشانه های خداوندی.
فلسطین، چهارراه ادیان ابراهیمی است و هرجایش که پا می گذاری نشانه ای از پیامبران و اولیاء الهی می بینی. از ابراهیم خلیل (ع) تا سلیمان(ع) و داوود نبی و موسی کلیم الله(ع) و عیسی بن مریم(ع) همگی ساکن این وادی مقدس بوده اند و از عهد عتیق تابحال بکرترین طبیعت و اقلیم و پربرکت ترین خاک در آن بوده و هست و تاریخ همیشه شاهد معارضه و درگیری بین پیروان ادیان و فرق مختلف بر سر سکونت در این مکان می باشد.
و چقدر زیباتر و عجیب تر که خداوند با سه حادثه تاریخی پیوندی بین این دو وادی مقدس ایجاد می نماید. در وهله اول، کوچ حضرت ابراهیم از حجاز بسوی سرزمین مقدس و ادامه حیات تا مرگ در آنجا، دوم معراج شبانه پیامبر از حجاز بسوی فلسطین و سوم تغییر قبله مسلمین از مسجدالاقصی به سوی کعبه:
وَمِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِن رَّبِّکَ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
و از هر کجا بیرون آمدى روى خود را به سوى مسجدالحرام بگردان و البته این [فرمان] حق است و از جانب پروردگار تو است و خداوند از آنچه می کنید غافل نیست.(سوره مبارکه بقره، آیه 149)
این دو مکان ویژه، امانتی گرانبها برای مردم زمین و دو جایگاه خاص الهی اند و امروز هر دو به نحوی ظالمانه در دست زر و زور و تزویر افتاده اند...
اما عرفات:
طبق اخبار و اسناد، زمین ابتدا از مکه تا منی و از منی تا عرفات گسترده شده است. این مکان، محلی است که حضرت آدم و حوا یکدیگر را یافتند. جایگاهی است که جبرئیل حضرت ابراهیم (ع) را در آن مورد خطاب قرار داد و محل حج پایانی (حجه الوداع) پیامبر است و در نهایت، مکانی است که سرور آزادگان جهان کاروان خود را در آن متوقف کرد و نیایشی بی نظیر با خدای رحمان را قرائت نمود. چقدر یک خطه جغرافیایی می تواند توفیق داشته باشد و محل عنایات و برکات الهی قرار بگیرد. روز عرفه، روز اقرار به گناهان و اعلام برائت از نفس سرکش و زیانکار است. روز بخشش و رحمت. کاش برای گرفتاری هایمان زیاد دعا کنیم. نه گرفتاری های روزمره و مادی، بلکه گرفتار دنیا بودن. کاش امروز و فردا اندکی خود را از این اسارت ها که ما را فرسنگ ها از حقیقت دور انداخته رها کنیم و زیادتر از همه برای ظهورش دعا کرده و آماده شویم و کاش عید قربان امسال، حقیقتا خودمان را قربانی کنیم...
94/6/30
12:42 ص
فرمالیسم، عنوان مکتبی هنری و ادبی است که تاریخچه آن به سال 1914 بر میگردد. سالی که ویکتور شکلوفسکی در روسیه رساله ای به نام رستاخیز واژه را منتشر کرد که به عنوان نخستین سند ظهور مکتب فرمالیسم شناخته شدهاست. فرم در لغت بمعنای شکل یا صورت است و پیروان این مکتب معتقدند که ارزش یک اثر هنری خلاصه شده در شاکله و تصویر آن است و دیگر ابعاد نظیر هدف هنرمند، تاریخچه و عوامل اثرگذار بر آن در درجات بعدی اهمیت دارد.
ویکتور شکولوفسکی در مقالهی "هنر به مثابهی تمهید" در سال 1917 مینویسد: «هنر از طریق خلق تمهیداتی که شکلهای ادراک مالوف و عادتشده را از کار میاندازد میتواند ادراک انسان را واجد شکلهای تازهای بکند.»
امروزه فرمالیسم بعنوان یک مکتب و دیدگاه پرطرفدار در ادبیات و هنر به میزان قابل توجهی گسترش یافته است. در تایپوگرافی فارسی نیز این رویکرد طرفداران خاص خود را دارد. رضا عابدینی طراح گرافیک پیشکسوت ایرانی از جمله این افراد است. غالب آثار وی متشکل از چینش و ترکیب حروف فارسی با قلمی ثابت و ترکیباتی متنوع است.
در ادامه تعدادی از تمرینات دوران دانشجویی بنده در زمینه تایپوگرافی فرمالیستی را می توانید مشاهده کنید:
94/6/27
11:29 ع
ناگهـان آییـنه حیران شد ، گمـان کردم تویی
ماه پشـت ابر پنهـان شد ، گمان کـردم تویی
رد پایـی تـازه از پشـت صنوبرهـا گذشـت ...
چشم آهوهـا هراسـان شد ، گمـان کردم تویی
ای نسیــــم بی قــــرار روزهـــای عاشــقی
هر کجا زلفی پریشـان شد ، گمان کردم تـویی
سایه ی زلف کسـی چون ابر بـر دوزخ گذشـت
آتشـی دیگر گلستـان شد ، گمـان کردم تویـی
باد، پیـراهـن کشیــد از دسـت گلها ناگـهـان
عطـر نیلوفــر فراوان شـد، گمـان کردم تویـی
چـون گلـی در بـاغ ، پیراهـن دریـدم در غمت
غنچـهای سر در گریبان شد، گمـان کردم تویی
کشتـهای در پـای خود دیدی یقیـن کردی منم
سایهای بر خاک مهمان شد ، گمان کردم تویی
(فاضل نظری)
94/6/20
11:8 ع
94/6/15
1:30 ص
خاک بر سر دموکراسی! خاک بر سر حقوق بشر! خاک بر سر حرف های زیبای خود فروخته های کرواتی! خاک بر سر خائن الحرمین الشریفین! خاک بر سر رجب و آرزوی حکومت عثمانی اش! خاک بر سر سگ های پشمالوی مسلمان کش! خاک بر سر دنیای حرف ها و مغلطه ها! خاک بر سر رسانه هایی که منتظر دیدن جنازه آیلان بودند تا خفقانشان را تمام کنند!
پروردگارا فرجت را برسان!